یا بنی آدم

از خدا غافل مشو

یا بنی آدم

از خدا غافل مشو

یا بنی آدم

یا بَنی آدَمَ

أَنا غنَیُّ لا اَفتَقِرُ

اَطِعنی فی ما أمَرتُکَ اَجعَلَکَ غَنیّاً لا تَفتَقِرُ

یا بَنی آدَمَ

أنا حَیُّ لا اَموتُ

اَطِعنی فی ما أمِرتُکَ أجعَلَکَ حَیّاً لا تَموتُ

یا بَنی آدَمَ

أنا أقولُ لِلشَیّءِ کُن فَیَکون

اَطِعنی فی ما أمَرتُکَ اَجعَلَکَ تَقولُ لِلشَیّءِ کُن فَیَکون

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنگ» ثبت شده است


آنچه می خوانید متن نامه ایست از شهید احمدرضا احدی دارنده ی رتبه ی نخست کنکور پزشکی سال ۶۴ ، که ساعتی قبل از شهادت نوشته شده است.

«بسم رب الشهدء و الصدیقین»

چه کسی می داند جنگ چیست؟ چه کسی می داند فرود یک خمپاره ، قلب چند نفر را می درد؟ چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن ، یعنی آتش ، یعنی گریز به هرجا ، به هر جا که اینجا نباشد ، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می کند ؟ دخترم چه شد؟
به راستی ما کجای این سوال و جواب ها قرار گرفته ایم؟
کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود ، از قصه ی دختران معصوم سوسنگرد باخبر است؟
کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده ، کشته شده و در آن جا دفن شده؟
چه کسی است که معنی این جمله را درک کند : «نبرد تن و تانک!»
اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟ چگونه سر ۱۲۰ دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های تانک له می شود؟

آیا می توانید این مسئله را حل کنید :
گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصله ی هزار متری شلیک می شود و در مبدأ به حلقومی اصابت و آن را سوراخ و گذر می کند. حالا معلوم نمایید ، سر کجا افتاده است؟ کدام گریبان پاره می شود؟ کدام کودک در انزوا و خلوت اشک می ریزد؟ و کدام… و کدام…؟ توانستید؟!

اگر نمی توانید ، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید :
هواپیمایی با یک و نیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ۱۰ متری سطح زمین ، ماشین لندکروزی را که با سرعت در جاده ی مهران- دهلران حرکت می کند ، مورد اصابت قرار میدهد. اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود، معلوم کنید کدام تن می سوزد؟ کدام سر می پرد؟

چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟ چگونه می توانیم در شهر خود بمانیم و فقط درس بخوانیم؟ چگونه می توانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه ی کتاب ، لانه بگیریم؟
کدام مسئله را حل می کنی؟ برای کدام امتحان درس می خوانی ؟ به چه امید نفس می کشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می کنی؟ از خیال ، از کتاب ، از لقب دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت در کیفت می گذارد؟
کدام اضطراب ، جانت را می خورد؟ دیر رسیدن به اتوبوس؟ دیر رسیدن به سر کلاس؟ نمره گرفتن؟
دلت را به چه بسته ای؟ به مدرک ، به ماشین ، به قبول شدن در حوزه ی فوق دکترا؟

آی پسرک دانشجو ، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است؟ جوانی به خاک افتاده است؟
آی دخترک دانشجو ، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد را به اشک نشانده اند و آنان را زنده به گور کرده اند؟
هیچ می دانستی ؟ حتماً نه! هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات به هم گره می خورد ، به دنبال آب ، گشته ای تا اندکی زبان خشکیده ی کودکی را تر کنی و آنگاه که قطره ای نم یافتی و با امید های فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی ، دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد؟!

اما تو اگر قاسم نیستی ، اگر علی اکبر نیستی ، لااقل حرمله مباش! که خدا هدیه ی حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد. من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد!

صفایی ندارد ارسطو شدن ، خوشا پرکشیدن ، پرستو شدن…

یه بنده خدا
۳۱ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۱۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر


 

 

یکی دیگر از نقاط قوّت ما، مسئله‌ی عدالت‌خواهیِ بین‌المللی

 جمهوری اسلامی است؛ این برای جمهوری اسلامی آبرو است. 

اینکه جمهوری اسلامی طرف‌دار ملّتهای مظلوم باشد، آبرو است؛ 

اینکه طرف‌دار ملّت فلسطین باشد، یک آبرو است. جمهوری اسلامی نیروی مقاومت

 در مقابل رژیم صهیونیستی را در منطقه تقویت کرده است. دشمنانی را،

 عوامل مزاحم و مضرّی را -به نام داعش و جبهةالنّصره و امثال اینها- 

در عراق و در سوریه درست کردند؛ جمهوری اسلامی از نیروی مقاومت در این منطقه حمایت کرد؛

 این عدالت‌خواهی است؛ این دفاع از ملّت فلسطین است؛ این دفاع از استقلال کشورهای منطقه است،

 دفاع از تمامیّت ارضی کشورها است. این نقطه‌ی قوّت است.

 این نقطه‌ی قوّت را به‌عنوان دخالت جمهوری اسلامی، به یک مسئله‌ی چالش‌آفرین تبدیل میکنند

 و وانمود میکنند و معرّفی میکنند و روی آن تکیه میکنند؛ این وضعی است 

که امروز ما با دشمن داریم. عواملشان در داخل هم متأسّفانه مشغولند؛ 

یک روز در خیابانهای تهران به مناسبت روز قدس که روز دفاع از فلسطین است، 

شعار «نه غزّه، نه لبنان» دادند. کمک‌کنندگان به جنگ روانی دشمن در داخل، 

موجودات بدی هستند، موجودات حقیری هستند؛ این سرافکندگی دارد.

 امروز هم کسانی درصدد این هستند که یک شکل معیوب از برجام را بر کشور تحمیل کنند؛ 

دولتهای خارجی دنبال این هستند و یک عدّه‌ای در داخل تبلیغ میکنند که اگر این نشود، 

جنگ خواهد شد؛ نه آقا، این دروغ است، این تبلیغ به نفع دشمن است. 

هدف دشمن معلوم است؛ دشمن درصدد آن است که ما از نقاط قوّت خودمان صرف‌نظر کنیم،

 از عناصر اقتدار ملّی خودمان دست برداریم تا راحت‌تر بتواند بر کشور ما، بر ملّت ما، 

بر سرنوشت ما و آینده‌ی ما مسلّط بشود؛ یک‌چنین فکری را آنها کرده‌اند

 و ملّت در مقابل این حرکت ایستاده است؛ این فشار روانی.

 و امّا فشار عملی، که [درباره‌ی] این هم فقط یک جمله به همه‌ی ملّت عزیزمان عرض میکنم

 در سرتاسر کشور؛ فشار عملی‌شان عبارت است از اینکه در کشور آشوب ایجاد کنند؛

 این برنامه‌ی قطعی آنها است که البتّه سرِ آنها به سنگ خواهد خورد؛

 همچنان‌‌که تا حالا خورده است. نقشه‌ی دشمن این است 

که از مطالبات مردمی سوءاستفاده کنند. ممکن است در یک شهری،

 در یک نقطه‌ای از کشور یک عدّه‌ای مطالبه‌ای داشته باشند، جمع بشوند،

 دنبال مطالباتند؛ مثلاً کارگرانی هستند، دنبال مطالبات کارگری‌اند؛

 یا مردمی در یک شهری، دنبال مطالبات شهری خودشان هستند. 

دشمن در یک‌چنین مواردی نقشه میکشد، عوامل نفوذی خود را، 

در واقع اشرار و انسانهای خبیثی را به تعداد معدودی در این اجتماعات وارد میکنند

 تا اجتماعات آرام مردم را تبدیل کنند به حرکت ضدّ امنیّتی و حرکت آشوبگرانه

 تا به این وسیله کشور را و ملّت را و نظام جمهوری اسلامی را بدنام کنند؛ 

این را مردم در سراسر کشور توجّه داشته باشند؛ این نقشه‌ی دشمن است،

 ما خبر داریم؛ نشسته‌اند برنامه‌ریزی کرده‌اند برای این کار؛ ا

لبتّه به گمان من بلکه به اعتقاد راسخ من، اینها کور خوانده‌اند 

و مردم عزیز ما در مقابل آنچه آنها برنامه‌ریزی کرده‌اند،

 با قدرت، با شهامت، با هوشیاری خواهند ایستاد. و من توصیه میکنم 

مردم عزیز ما همچنان‌‌که تا امروز هشیاری خودشان را حفظ کرده‌اند، باز هم حفظ کنند.

 

بیانات در مراسم بیست ونهمین سالگرد رحلت امام خمینی(رحمه الله)

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=39796

 

پ.ن:مراجعه شود به:http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=36366

ونیز:https://www.mashreghnews.ir/news/862179/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%86-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

یه بنده خدا
۱۷ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر


و این دنیا، دنیایی است که در روز دهم مهرش بچه ها با دست خالی تانک های دشمن را بین کشتارگاه و راه آهن تکه پاره کردند و بعد در حالی که دشمن پا به فرار بود، به جای تعقیب او روی سنگفرش داغ خیابان و در هوای دم کرده مهرماه با آبی که از زره پوش دشمن به غنیمت گرفته بودند، وضو گرفته به نماز ایستادند. زیرا که خورشید در وقت غروب بود. وقت برای جنگیدن بسیار اما برای نماز اندک و مگر نه اینکه ما برای نماز می جنگیم؟!  شهید بهروز مرادی

یه بنده خدا
۰۶ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر

افسران - نزدیک ترین ساعت به اجابت دعا

برگرفته شده ازافسران جوان جنگ نرم

یه بنده خدا
۰۵ آذر ۹۵ ، ۱۷:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یه بنده خدا
۱۶ آبان ۹۵ ، ۱۶:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

 

یه بنده خدا
۱۵ آبان ۹۵ ، ۱۹:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر