یا بنی آدم

از خدا غافل مشو

یا بنی آدم

از خدا غافل مشو

یا بنی آدم

یا بَنی آدَمَ

أَنا غنَیُّ لا اَفتَقِرُ

اَطِعنی فی ما أمَرتُکَ اَجعَلَکَ غَنیّاً لا تَفتَقِرُ

یا بَنی آدَمَ

أنا حَیُّ لا اَموتُ

اَطِعنی فی ما أمِرتُکَ أجعَلَکَ حَیّاً لا تَموتُ

یا بَنی آدَمَ

أنا أقولُ لِلشَیّءِ کُن فَیَکون

اَطِعنی فی ما أمَرتُکَ اَجعَلَکَ تَقولُ لِلشَیّءِ کُن فَیَکون

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت حیدر» ثبت شده است

ما از قدیم شهره افلاک گشته ایم
زمزم نخورده ایم ولی پاک گشته ایم
قالو بلی نگفته اسیر کسی شدیم
آری به پای مقدم او خاک گشته ایم
ما را درون ظرف ولا نرم کرده اند
آن جا جدا ز هر خس و خاشاک گشته ایم
ما خاک بوده ایم و مبدل به گل شدیم
با قطره های کوثر نمناک گشته ایم
با نام او خدا به گل ما دمیده است
قدریم و برتر از همه ادراک گشته ایم
با لطف حق ز عالمیان سر شدیم ما
از شیعیان حضرت حیدر شدیم ما
*****
اول تو نور بودی و شمس الضحی شدی
با نام خویش زینت عرش خدا شدی
می خواست تا که مثل خودش در زمین نهد
تو آمدی و آینه کبریا شدی
پای تو حیف بود که روی زمین رسد
کعبه شکاف خورد و در آن پاگشا شدی
جنگیدی و خدا به تو لاسیف گفته است
یعنی که تو برای خدا لافتی شدی
بلغ رسول آمد و اکمال دین نمود
تو جانشین شدی وصی مصطفی شدی
بعد از نبی امیر همه مؤمنین شدی
اما غریب گشتی و خانه نشین شدی
بی تو قلم به صفحه انشا نمی رود
هر قطره? چکیده به دریا نمی رود
*****
تنها فقط نه ماه و ستاره در آسمان
خورشید هم میان ثریا می رود
مجنون اگر که نام تو یک بار بشنود
با الله قسم که در پی لیلا نمی رود
هر کس که نیست در دل او بغض دشمنت
نامش میان نام احبّا نمی رود
احمد گرفت دست تو را آسمان و گفت
دستی به روی دست تو بالا نمی رود
این باعث قبولی امر رسالت است
مرز میان مؤمن و کافر ولایت است
*****
«دستی که پیش خانه مولا دراز نیست
در شرع بر جنازه آن کس نماز نیست»
حتی میان جمع محبین نمی رود
هر کس که در مسیر ولایت بساز نیست
این معنی درست و ظریف ولایت است
یعنی که روی حرف ولی اعتراض نیست
هر کس که بغض دشمن مولا نداشته
جایی به غیر دوزخش او را مجاز نیست
از این طرف هم هر کسی افراط می کند
فرمود امام صادق، او اهل راز نیست
امری که از سریر ولایت نزول کرد
باید بدون چون و چرایی قبول کرد
*****
یادت به قلب مرده من جان شود علی
در این کویر تشنه چو باران شود علی
تنها به گوش چشم ابوفاضلت ببین
عالم همه ابوذر و سلمان شود علی
عدل تو عین عدل خدا عدل محشر است
تا ذوالفقار دست تو میزان شود علی
قرآن روی نیزه صفین باطل است
تو آیتی و حرف تو قرآن شود علی
دشمن ترین دشمن تو وقت احتضار
بر محضر تو دست به دامان شود علی
وقت رکوعت آمده ام پس شعف بده
امشب برات کرب و بلا و نجف بده

یه بنده خدا
۱۷ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر