یا بنی آدم

از خدا غافل مشو

یا بنی آدم

از خدا غافل مشو

یا بنی آدم

یا بَنی آدَمَ

أَنا غنَیُّ لا اَفتَقِرُ

اَطِعنی فی ما أمَرتُکَ اَجعَلَکَ غَنیّاً لا تَفتَقِرُ

یا بَنی آدَمَ

أنا حَیُّ لا اَموتُ

اَطِعنی فی ما أمِرتُکَ أجعَلَکَ حَیّاً لا تَموتُ

یا بَنی آدَمَ

أنا أقولُ لِلشَیّءِ کُن فَیَکون

اَطِعنی فی ما أمَرتُکَ اَجعَلَکَ تَقولُ لِلشَیّءِ کُن فَیَکون

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زهرا» ثبت شده است

شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید

ساز با ناله ذریه زهرا نزنید

سر مردان خدا را به سر نیزه زدید

مردباشید دگر سنگ به زنها نزنید

به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید

دختران را به کنار سر بابا نزنید

علی و فاطمه در بین شما استادند

پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید

کشتن فاطمه بین در و دیوار بس است

تازیانه به تن زینب کبری نزنید

رقص شادی جلوی محمل زینب نکنید

پای سرهای بریده به زمین پا نزنید

گر به دیدار سر پاک حسین آمده اید

این قدر دست به هنگام تماشا نزنید

بگذارید برای شهدا گریه کنیم

خنده بر داغ دل سوخته ما نزنید

یه بنده خدا
۱۵ آبان ۹۵ ، ۱۷:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

گُلِ سر نیست ولی موی سرم هست هنوز

تـن مـن آب شــد امـا اثـرم هـســـت هـنــوز



جای سیلی ز روی گونه من پاک نشد!

رد شلاق بـه روی کمرم هسـت هنـوز



می تـوانـم بــه خــدا بــا تـو بـیـایـم بـابـا

جان زهرا کمی از بال و پرم هست هنوز



گفتم ای دختر شامی برو و طعنه نزن

سایه رحمت بابا به سرم هست هنوز



منکه از حـرمـلـه و زجر نخواهـم ترـسید

دختر فاطمه هستم جگرم هست هنوز



گـفـت کـه می زنـمـت اسـم پـدر را بـبـری

گفتم ای زجر بزن چون سپرم هست هنوز



هـمـه دم نـاز کشـید و بـه دلم تـسـکـیـن داد

جای شکر است که عمه به برم هست هنوز



بـا زمین خوردن من دیده خود می بـنـدد

شرم در چهره ساقی حرم هست هنوز



خاطرت هست که قنداق علی خونی بود؟

همـه خـاطـره هـا در نـظـرم هـسـت هـنوز



غـصـــه مـعـجر مـن را نـخـوری بـابـا جـان

پاره شد معجرم اما به سرم هست هنوز

یه بنده خدا
۱۵ آبان ۹۵ ، ۱۷:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر