یا بنی آدم

از خدا غافل مشو

یا بنی آدم

از خدا غافل مشو

یا بنی آدم

یا بَنی آدَمَ

أَنا غنَیُّ لا اَفتَقِرُ

اَطِعنی فی ما أمَرتُکَ اَجعَلَکَ غَنیّاً لا تَفتَقِرُ

یا بَنی آدَمَ

أنا حَیُّ لا اَموتُ

اَطِعنی فی ما أمِرتُکَ أجعَلَکَ حَیّاً لا تَموتُ

یا بَنی آدَمَ

أنا أقولُ لِلشَیّءِ کُن فَیَکون

اَطِعنی فی ما أمَرتُکَ اَجعَلَکَ تَقولُ لِلشَیّءِ کُن فَیَکون

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کربلا» ثبت شده است




یا اباعبدالله یا اباعبدالله
یارا دلبر و دلدارا ماه جهان آرا میکشد عشق تو آخر سر ما را
جانا سید و مولانا حضرت سلطانا تشنه تو هستم سید العطشانا
جانم جانم به صدای نوکرات به دلهای مبتلات به مسیر اربعین به نجف تا کربلات
جانم جانم به شفای تربتت به پر علامتت به دلی که میتپه برای زیارتت
یار بطلب سید و مولا بطلب خسته ام آقا به علمدار بطلب
یار بطلب سید و مولا بطلب خسته ام آقا به علمدار بطلب

یارا دلبر و دلدارا ماه جهان آرا میکشد عشق تو آخر سر ما را
جانا سید و مولانا حضرت سلطانا تشنه تو هستم سید العطشانا
جانم جانم به صدای نوکرات به دلهای مبتلات به مسیر اربعین به نجف تا کربلات
جانم جانم به شفای تربتت به پر علامتت به دلی که میتپه برای زیارتت
یار بطلب سید و سالار بطلب خسته ام آقا به علمدار بطلب
یار بطلب سید و سالار بطلب خسته ام آقا به علمدار بطلب
دردم هر نفس و هردم دور تو میگردم سینه زدن یعنی سینه سپر کردن
آهم یک دم کوتاهم جز تو نمیخواهم روضه ی تو تنها سیر الی اللهم
جانم جانم به قبار مقدمت به غم محترمت به طلوع کربلا به غروب حرمت
جانم جانم به سپاه تو حسین به نگاه تو حسین به کسی که اومده تو پناه تو حسین
آه بطلب آمدم ای شاه بطلب آه بطلب آمدم ای شاه بطلب
سینه زنو تا حرم ماه بطلب
یار بطلب سید و سالار بطلب خسته ام آقا به علمدار بطلب
یار بطلب سید و سالار بطلب خسته ام آقا به علمدار بطلب
آی لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین
یارا دلبر و دلدارا ماه جهان آرا میکشد عشق تو آخر سر ما را
جانا سید و مولانا حضرت سلطانا تشنه تو هستم سید العطشانا
جانم جانم به صدای نوکرات به دلهای مبتلات به مسیر اربعین به نجف تا کربلات
جانم جانم به شفای تربتت به پر علامتت به دلی که میتپه برای زیارتت
یار بطلب سید و سالار بطلب خسته ام آقا به علمدار بطلب
یار بطلب سید و سالار بطلب خسته ام آقا به علمدار بطلب

یه بنده خدا
۲۳ مهر ۹۷ ، ۲۱:۴۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر


گر چه از عشق فقط لطمه زدن را بلدیم

گر چه چندی است که بی روح تر از هر جسدیم


گر چه در خوب ترین حالت مان نیز بدیم

جز در خانه ی ارباب دری را نزدیم


روزگاری است که ما رعیت این خانه شدیم

سجده ی شکر بر آریم که دیوانه شدیم


 از همان روز که حُسنش به تجلّی دم زد

از همان دم که دمش طعنه به جام جم زد


از همان لحظه که مهرش به دلم پرچم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد


بنده ی عشقم و مجنون حسین بن علی

در رگم نیست به جز خون حسین بن علی


آسمان با طپش ماه تماشا دارد

قطره دریا که شود جلوه ی زیبا دارد


روح در جسم که باشد همه جا جا دارد

 عشق با نام حسین است که معنی دارد


تا خدا هست و جهان هست و زمان هست و زمین

شب میلاد حسین است شب عشق همین


او رسیده که به داد دل غافل برسد

کشتی گمشده ی عشق به ساحل برسد


کاروانی که به ره مانده به منزل برسد

نمک سفره ی ما نُقل محافل برسد


به همان کس که به میزان خدا هست محک

هر کجا سفره ی عشق است حسین است نمک


شب شور است که شیرین و غزل خوان شده ام

خیس از بارش احسان فراوان شده ام


جان رها کرده و دل بسته ی جانان شده ام

مست جام رجب و تشنه ی شعبان شده ام


که شب سوم این ماه حبیب آمده است

باز از باغ خدا نفحه ی سیب آمده است


او همان است که احسان قدیمش خوانند

در مدینه همه آقای کریمش خوانند


صاحب جام بلایای عظیمش خوانند

پنجمین دشمن شیطان رجیمش خوانند


از ازل تا به ابد خلق خدا می دانند

ما همه بنده و این قوم خداوندانند


غم عشق است که آتش زده بر بنیادم

تا که در راه محبت بدهد بر بادم


من ملک بودم و فردوس نه آمد یادم

که من از روز ازل اهل حسین آبادم


منم آن رود که جز جانب دریا نروم

بر  دری غیر در خانه ی مولا نروم


ما که بر صاحب این عشق ارادت داریم

ما که انگیزه ی بر گشت به فطرت داریم


یک نفس تا به خدا بُعد مسافت داریم

باز هم در سرمان شور زیارت داریم


هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله

هر که دارد هوس کرب بلا بسم الله


کربلا گفتم و دیدم جگرم می سوزد

آسمان دود زمین در نظرم می سوزد


گوییا معجر بانوی حرم می سوزد

دختری گفت که ای عمه سرم می سوزد


خیمه در خیمه دل اهل حرم شعله ور است

آتش سینه ی زینب(س) ز همه بیشتر است


یه بنده خدا
۳۱ فروردين ۹۷ ، ۱۷:۱۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر


 ای مردم این جانها از خودمان نیست، آن را خداوند تبارک و تعالی به ما داده و

 روزی هم از همه می گیرد. پس اگر این بدنها برای مرگ آفریده شده است که چه

 بهتر که انسان در راه خدا کشته شود. شهید مدافع حرم علی شاه سنایی

یه بنده خدا
۲۵ شهریور ۹۶ ، ۲۱:۰۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

آفتاب لب بامم، پدرِ گریه منم

علی اوسطم و پیر عزا و مَحنم

قسمت این بود که با گریه شوم هم بیعت

یادگاریِ غریبِ پدری بی کفنم

آب شد پیکر من از غم دروازه شام

ردی از سلسله ها هست به روی بدنم

یوسفی بودم و از حادثه یعقوب شدم

پسر خسته دل کشته بی پیرهنم

ابکی ابکی لحسین بن علی العطشان

شهرۀ شهر شده گریه دشمن شکنم

کاش در لحظه دفن پدرم می مردم

آن که بوسید چو عمه رگ حلقوم، منم

شیرم از حیلۀ روباه ندارم باکی

من که دل گرم به خون خواهی ابن الحسنم

قبلهٔ گریه کنان همه عالم هستم

آخرین غصه جان سوز محرم هستم

رمقی نیست در این پای پر از آبله ام

بی قیام است چو زینب همه شب نافله ام

کمرم را غم شش ماهه برادر تا کرد

کشته ام کشتۀ تیر سه پر حرمله ام

ای پدر دل ز فراق تو به جان آمده است

مثل زهرای حرم خسته ازین فاصله ام

تا به کی زار زدن یاد تن نحر شده؟

شاهد سوختهٔ سوختن قافله ام

آتش از این تن بیمار خجالت نکشید

هم تنم سوخت وَ هم این دل پر از گله ام

در چهل روز فقط خوردن خون کارم بود

شد شکسته همه شب حرمتم و نافله ام

اربعینی به دلم غربت و غم نازل شد

من حسینی شدم و عمه ابوفاضل شد

یه بنده خدا
۰۶ آبان ۹۵ ، ۱۱:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر