یا بنی آدم

از خدا غافل مشو

یا بنی آدم

از خدا غافل مشو

یا بنی آدم

یا بَنی آدَمَ

أَنا غنَیُّ لا اَفتَقِرُ

اَطِعنی فی ما أمَرتُکَ اَجعَلَکَ غَنیّاً لا تَفتَقِرُ

یا بَنی آدَمَ

أنا حَیُّ لا اَموتُ

اَطِعنی فی ما أمِرتُکَ أجعَلَکَ حَیّاً لا تَموتُ

یا بَنی آدَمَ

أنا أقولُ لِلشَیّءِ کُن فَیَکون

اَطِعنی فی ما أمَرتُکَ اَجعَلَکَ تَقولُ لِلشَیّءِ کُن فَیَکون

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هدیه» ثبت شده است

سعدی داستانی ذکر میکند،میگوید:موذن بد صدایی بود در فلان شهر،

داشت با صدای بدی اذان میگفت.یک وقت دید یک یهودی برایش هدیه ای آورد.

گفت:این هدیه ناقابل را قبول میکنی؟گفت:چرا؟گفت:یک خدمت بزرگی به من

کردی. چه خدمتی؟من که خدمتی به شما نکرده ام.گفت:من دختری دارم که

مدتی بود تمایل به اسلام داشت؛از وقتی که تو اذان میگویی و الله اکبر را از تو

 میشنود،دیگر از اسلام بیزار شده.حال،این هدیه را آوردم برای اینکه تو خدمتی

به من کردی و نگذاشتی این دخترمسلمان بشود.این خودش مسئله ای است.

متن برگرفته شده از اثر شهید مطهری

یه بنده خدا
۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۰۵ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۳ نظر