یا علمدار کربلا...
سه شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۳:۰۲ ب.ظ
گر نخیزی تو زجا ، کار حسین سخت تر است
نگران حرمم ، آبرویم در خطر است
قامت خم شده را هر که ببیند گویدبی علمدار شده ، دست حسین بر کمر است
داغ اکبر رمق از زانوی من برد ولیبی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است
دست از جنگ کشیدند و به من می خندندتو که باشی به برم باز دلم گرم تر است
نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدیچو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است
پیش من با سر منشق شده تعظیم نکنکه خدا هم ز وفاداری تو با خبر است
علقمه پر شده از عطر گل یاس ، بگومادرم بوده کنارت که حسین بی خبر است
به تو از فاصله ی یک قدمی تیر زدندقد و بالای رَسا هم باعث دردسر است
اصغر از هلهله کردن بدنش می لرزدگر بداند که تو هستی کمی آرام تر است
تیر باران که شدی یاد حسن افتادمدستت افتاده ز تن ، فرق تو شق القمر است
وعده ی ما به نوک نیزه به هر شهر و دیارکه دنبال سرت خواهرمان رهسپر است
یا صاحب الزمان
۹۵/۰۷/۲۰